خاطره های خاک خورده ی ما

فـ ـرشته دنیای کوچکم + ــر وح و روانم +شـ ـرط بودنم +ــِیـ ــارو یاورم +ــد رمون دلم= بعضی های من

خاطره های خاک خورده ی ما

فـ ـرشته دنیای کوچکم + ــر وح و روانم +شـ ـرط بودنم +ــِیـ ــارو یاورم +ــد رمون دلم= بعضی های من

مشخصات بلاگ

سلام . به وبلاگ خودتون خوش امدین .....
من دخترییم از دیار تو ایــــــــــــــــران
که نه عاشق هست و نه فارق
عاشق نیست چون دست روزگار نذاشت ع.ش.ق.ش کنارش باشه.....
فارق نیست چون با همه ی تنهاییاش تمام ذهن و فکرش در تسخیر یارست....
**حتما حتما (اگه میخواین خدمتگذار کلبه خودتونو بشناسید.....) رو بخونید البته لطفا **

آخرین مطالب
  • ۹۵/۰۱/۰۷
    ...
نویسندگان

 دوست دارم عزیزی نفیسه

تــــــــــــــــــولدت مبارکـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

از انجایی که دوستان عزیزم تهدید کرده بودند که سر نزدن به وبشون =  قاتل و جانی شدن و باید هر چه زودتر جلوی خطر و گرفت و این قاتل جانی رو از خونشون با ارودنگی بندازن بیرون

از همین تربون اعلام میکنم که

اقا بخدا من قاتل نیستم اگه تا هفته دیگه بهتون سر نزدم

داریم میریم با اجازتون مسافرت با خانواده محترمه

از رفتن به این سفر هم خوشحالم هم ناراحت

اونجایی رو که میریمو هم دوسدارم هم بیزارم ازش

اینجوری نگام نکنید بخدا نه خلم  نه دیونه

داریم میرم اصفهان و شهرکرد

عاشق این شهر و ادماشم  برخلاف عقیلی عزیز  چون با یکیشون خاطره دارم

اما

 از هوای این شهر بیزارم  سروده خودم  چون کسی رو که باید باشه کنارم ندارم

پنجشنبه جمعه بعضیای من عروسی هستن عروسی داداش حامد با ندا خانوم (داداش و دختر عمه ی بعضیا)

واسه اولین بار به خاطر من میخواد کت شلوار بپوشه فک کنم کت مشکی  لباس سفید و کراوات تیره(احتمالا بنفش) اما چه فایده منکه نیستم

واسه هدیه هم گفتش نیم سکه میدم از طرف خودمو خودش اما بازم من نیستم

بیخیال اینا

شنبه و یکشنبه هم  خودمون عروسی داریم شهرکرد

دیشب بعداز 6روز که از اخرین بار حرف زدنمون میگذشت با یاهو باهم چت کردیم که بهش بگم 70 درصد تصمیمو گرفتم به جدایی بالاجبار اخرشم ازم خواست تا هفته دیگه بعد سفرمون فکر کنم و نتیجه رو بگیم به هم

بماند در حین این بحثا سر لباسم بعضیا غیرتی شد.البته لباسم پوشیده هستا داشتم محکش میزدم که ببینم هنوزم بعد از این مدت دوری براش مهمم. البته نوش جونم اونم تلافیی کردا

گفتش عروسیمون قاطی هست پارسال سر عروسی فلانی عمم دست ندا و وحید و گرفت با هم رقصیدن به یه سال نرسیده عاشق هم شدن و الان عروسیشونه

میترسم عمه دسته منم با.... اخم 

بعضیا گفتش میام شهرکرد ببینمت یا اصفهان هرجا موندی خبرم بده اما من اینکارو نمیکنم  اولا تنها پسر حرف گوش کن مامانشون همین بعضیای منه بعد عروسی هم کلی کار هست باید انجام بده پس الکی دلمو واسه دیدنش خوش کنم چیکار

منکه دوساله ندیدمش اینم روش

تازشم دیدنش توی این شرایط که باید فراموشش کنم میشه غوزبالاغوزی

اخه یکی نیست بگه کثافت من اون چشاتو تو عکس دیدم دیونه ام اگه طبیعیشو ببینم دیگه.....

وای ک چقدر حرف چرت زدما

من اومدم اینجا بگم خانومیاااااا دارم میرم مسافرت تا یک هفته راحتین از دستم

دوستون دارم فعلا

از تیترنم معلومه که یه روز پر تنش رو گذروندم بازم از دست این دانشگاه شیراز و انتخاب واحداش

بخدا دیگه دارم دق میکنم از دست اینا

اقا از صبح تالا یه بند پشت این مانیتور بودم که ظرفیت اضافه شه به مدارالکتریکی 1 که بتونم بگیرمش انگار ن انگار

من نمیدونم خجالت نمیکشم چشای خوشکله منو به این روزا در اوردن؟!!! از سوزش نمیتونم باز نگهشون دارم

بچه ها دعا کنید بتونم مدار رو بگیرم خیلی نگرانم اخه یه ترم عقب میفتمگریه

هر بار که می خواهم به سمـتـت بیایم
یادم می افتد ”دلـتـنـگی" هرگز
بهانه خوبی برای تکرار یک “اشتباه” نیست !

دلتنگم اما ...

بنظرم دارم تصمیم خودمو میگیرم

نباید این بار دیگه جا بزنم

ﺗﻮﺕ ﻓﺮﻧﮕﯽ ﺭﻭ
ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻢ , ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﯾﻪ ﺷﺐ
ﺗﻮﺕﻓﺮﻧﮕﯽ ﻫﺎﻣﻮ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺮﺩﻡ ﺗﻮ ﺗﺨﺖ ﺧﻮﺍﺑﻢ ﮐﻪ

ﭘﯿﺶﺧﻮﺩﻡ ﺑﺨﻮﺍﺑﻦ , ﺍﻣﺎ ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪﻡ ﺩﯾﺪﻡ...
ﻫﻤﻪﯼ ﺗﻮﺕ ﻓﺮﻧﮕﯿﺎﻡ ﻟﻪ ﺷﺪﻥ .
ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪﺩﻭﺳﺶ ﺩﺍﺭﻡ ﺭﻭ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﺒﺮﻡ ﺗﻮ ﺗﺨﺖ
ﺧﻮﺍﺑﻢ
ﭼﻮﻥﺧﺮﺍﺏ ﻣﯿﺸﻪ !
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻣﯽ ﺭﻓﺘﻢ ﯾﻪ ﺁﺑﺮﻧﮓ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺶ
ﺩﺍﺷﺘﻢ
ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﯼ ﻫﻢ ﮐﻼﺳﯿﺎﻡ ﻧﺸﻮﻧﺶ ﻣﯽ ﺩﺍﺩﻡ
ﺍﻣﺎ ﯾﻪﺭﻭﺯ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺗﻮ ﮐﯿﻔﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﻣﻌﻠﻮﻡ
ﻧﺸﺪ ﮐﻪ ﮐﯽ ﺍﻭﻧﻮ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻪ .
ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺍﻭﻧﯽﮐﻪ ﺩﻭﺳﺶ ﺩﺍﺭﻡ ﺭﻭ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ
ﻧﺸﻮﻥ ﺑﺪﻡ
ﭼﻮﻥ ﻣﻤﮑﻨﻪ ﺍﺯﻡ ﺑﺪﺯﺩﻧﺶ !
! ﻭﻗﺘﯽ ﯾﻪ ﻧﻔﺮ ﺭﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻢ
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻬﺶ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻢ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺶ ﺩﺍﺭﻡ
ﻭ ﺑﺨﺎﻃﺮﺵﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﯾﺪﻡ
ﺩﺍﺭﻩ ﺍﺯﻡ ﺩﻭﺭﻣﯿﺸﻪ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﻬﺶ ﺑﮕﻢ ﺩﻭﺳﺶ
ﺩﺍﺭﻡ
ﻭﮔﺮﻧﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﺪﻣﺶ !
ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﮕﻔﺘﻢ
ﺩﻭﺳﺶ ﺩﺍﺭﻡ , ﺩﯾﮕﻪ ﺁﺯﺍﺩ ﮔﺬﺍﺷﺘﻤﺶ , ﺗﻮ ﺩﺳﺘﻢﻧﮕﺮﻓﺘﻤﺶ ﮐﻪ
ﺑﯿﻔﺘﻪ ﺑﺸﮑﻨﻪ ,
ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻧﺸﻮﻧﺶ ﻧﺪﺍﺩﻡ ﮐﻪ ﺍﺯﻡ ﺑﺪﺯﺩﻧﺶ ,
ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻧﺶ ﻧﺸﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﻢ ﺑﺮﻩ ... ﺍﻣﺎ
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﮐﻪ ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ ﺑﻬﺶ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻡ ﺩﯾﺪﻡ
ﺳﺮﺵ ﺑﺎﮐﺴﺎﯼ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﯼ ﮔﺮﻡ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻣﻨﻮ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ
ﮐﺮﺩﻩ ....
ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﻡ ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺶ ﺩﺍﺭﻡ ﺭﻭ
ﭼﺠﻮﺭﯼ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭﻡ..

بعضی ها هستند که یک جورِ خاص دوست داشتنی اند.
یک جور عجیب دلنشین اند.
دست خودشان هم نیست.
انگار خدا یک جورِ دیگر آفریده شان.
مثلاً ساعتها کنارشان می نشینی وخسته نمی شوی.
اصلاً سیر نمی شوی از شنیدنِ صدایشان.
مثلاً همان ها که وقتِ خداحافظی یهو دلت می گیردو ته دلت می گویی: کاش بیشتر می ماندی!
اسم اش را عشق نمی گذارم.
شاید یک دوست داشتنِ عجیب است که هر کسی ممکن است حس اش کند.
من اسمش را "عزیـزِ دلِ کسی بودن" می گذارم!
بعضی ها عزیز دلت هستند.
همان ها که همیشه دل ات قرص است که تا آخر عمر با همان کیفیت کنارت هستند.
همانها که دلگیرتان نمی کنند.
همان ها که دوست داشتنشان بی قید و شرط است.
در زندگیِ هر کسی بعضی ها وجود دارند که اصلاً نمی توان که دوستشان نداشت.
و...مـن چقـدر ایـن بعضـی هـا رو دوسـت دارم !

گرچه دیگر پشت نیستم گرچه دیگر حتی حق فکر کردن به تو هم ندارم ...

خدایا تو را شکر

راضیم به رضایت....!

خودت هوای دلم رو داشته باش

دیشب مامانم کلی باهام حرف زد....

راستی دوستای گلمممممممممممممم

روزتون مبارک

من از تو گلبنی بهتر ندیدم / ز تو باغ گلی خوشتر ندیدم

میان این همه گلهای عالم / گلی خوشبوتر از دختر ندیدم . . .

تبریک بابامو دارید:

لبخند

امیدوارم مثل حنا با مسولیت

مثه کزت صبور

مثه ممول مهربون

مثه جودی شاد و سر زنده

و مثل سیندرلا خوشبخت باشی دختر نازم!

الهی قربونت برم من بابا جونمممممممممممممممممممم

دیگه کسی دوستم نداره و همراهیم نمیکنه ینی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چرا اینجا سوت و کور شده؟؟؟؟؟

گریه

قهرم با همه حتی خودممممممممم

اخمگریه

ﺑﺎ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻢ ﺳﻬﺮﺍﺏ !
ﺗﻮ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﯽ " ﮔﻞ ﺷﺒﺪﺭ ﭼﻪ ﮐﻢ ﺍﺯ ﻻﻟﻪ ﯼ ﻗﺮﻣﺰ ﺩﺍﺭﺩ؟ "
ﺭﺍﺳﺖ ﻣﯿﮕﻮﯾﯽ ﺗﻮ ، ﭼﻪ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺩﺍﺭﺩ ﻗﻔﺲ ﺗﻨﮓ ﺩﻟﻢ ، ﺧﺎﻟﯽ ﺍﺯ ﮐﺲ
ﺑﺎﺷﺪ، ﯾﺎ ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﺗﻮ ﭘﺮ ﺍﺯ ﻧﺎﮐﺲ ﻭ ﮐﺮﮐﺲ ﺑﺎﺷﺪ؟ !!!!
ﻣﻦ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﭼﺸﻤﻢ، ﻭﺍﮊﻩ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺷﺴﺘﻢ ...
ﻓﮑﺮ ﺭﺍ ....
ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺭﺍ ....
ﺧﻮﺍﺏ ﯾﮏ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺭﺍ ....
ﺯﯾﺮ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﺮﺩﻡ ....
ﭼﺘﺮﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺴﺘﻢ.......
ﻣﻦ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻬﺮ ﭘﯿﻮﺳﺘﻢ
ﻣﻦ ﻧﻮﺷﺘﻢ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺣﺮﻑ ﺩﻟﻢ ....
ﺁﺭﺯﻭ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ ﮐﻪ
ﻫﻮﺍ ﻋﺸﻖ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﺎﻝ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ....
ﻭﻟﯽ ﺍﻓﺴﻮﺱ "ﻧﺸﺪ !!....."
ﺯﯾﺮ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣﻦ ﻧﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺩﯾﺪﻡ ....
ﻧﻪ ﮐﻪ ﺣﺘﯽ ﯾﮏ ﺩﻭﺳﺖ !!!!
" ﺯﯾﺮ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﺧﯿﺲ ﺷﺪﻡ !!!" ؟؟
ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻣﯿﮕﻮﯾﯽ " ﭼﺸﻢ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﺷﺴﺖ؟؟ !!! ﺟﻮﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﯾﺪ؟؟ !!!