اینجا شب است و من تنها
شنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۳، ۱۰:۳۴ ب.ظ
شب است
تاریکیش, مطلق
تنهاییش, بزرگ
انزوایش , سرد
انتظارش , درد...
صدایش , سکوت
نگاهش , خیره
تصویرش , دیوار
قصه اش , تکرار
بازیگر قصه ی تلخی شده ام که تمام سکانس هایش وحشت است و اضطراب!
اکنون ای آفتاب زندگی!
بگو اسیر کدامین شب یلدایی;
کاینچنین سرد , به تماشا ایستاده ای؟!
رضا حسینی
تاریکیش, مطلق
تنهاییش, بزرگ
انزوایش , سرد
انتظارش , درد...
صدایش , سکوت
نگاهش , خیره
تصویرش , دیوار
قصه اش , تکرار
بازیگر قصه ی تلخی شده ام که تمام سکانس هایش وحشت است و اضطراب!
اکنون ای آفتاب زندگی!
بگو اسیر کدامین شب یلدایی;
کاینچنین سرد , به تماشا ایستاده ای؟!
رضا حسینی
- ۹۳/۰۶/۲۹