خاطره های خاک خورده ی ما

فـ ـرشته دنیای کوچکم + ــر وح و روانم +شـ ـرط بودنم +ــِیـ ــارو یاورم +ــد رمون دلم= بعضی های من

خاطره های خاک خورده ی ما

فـ ـرشته دنیای کوچکم + ــر وح و روانم +شـ ـرط بودنم +ــِیـ ــارو یاورم +ــد رمون دلم= بعضی های من

مشخصات بلاگ

سلام . به وبلاگ خودتون خوش امدین .....
من دخترییم از دیار تو ایــــــــــــــــران
که نه عاشق هست و نه فارق
عاشق نیست چون دست روزگار نذاشت ع.ش.ق.ش کنارش باشه.....
فارق نیست چون با همه ی تنهاییاش تمام ذهن و فکرش در تسخیر یارست....
**حتما حتما (اگه میخواین خدمتگذار کلبه خودتونو بشناسید.....) رو بخونید البته لطفا **

آخرین مطالب
  • ۹۵/۰۱/۰۷
    ...
نویسندگان

اغاز گردگیری1

سه شنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۳، ۰۱:۳۰ ق.ظ

منو  پسرک به وسیله یه واسطه باهم اشنا شدیم

یه واسطه که اون روزا ابجی من بود و عشقه پسرک 

اشنایی منو ابجی خانوم هم برمیگرده  به همین دنیای مجازی

پارسال اواخر اذر ماه شایدم اوایل دی ماه 91 راستش زیاد تو قید وبنده تاریخ نیستم دقیق یادم نیست

این ابجی ما یه مشکل خانوادگی دچار میشه که کنار اون میشده اجبار واسه ازدواج با یکی از پسرای اقوام که این باعث درگیری بین ابجی ما و برادر بزرگشون میشه که گوشی رو ازشون میگیرن

بعد از اون دلتنگیای اون پسره(منظورم پسرکه خودمه اونموقع ها ااون پسره بود دیگه) شروع میشه

و این دلتنگیا میشه اغاز اشنایی منو پسرک (البته قبلا بصورت مجازی ارتباط داشتیم)

پسرک منو بعنوان یه واسطه میخواست که از حال معشوقش خبردار بشه و....

تو این حین من شدم ابجی نداشته پسرک و اونم شد داداش نداشته من

من شدم راز دار پسرک و اون شد محرک من توی درس و ...

اینجا دوست ندارم کسی منو متهم کنه به عشق دزدی چون من هیچ وقت جز به چشم یه داداش بزرگتر بهش نگاه نکردم

تا اواسط اسفند بودمم خبرچی اقا

اوایل سال 92 ابجی تقریبا مشکلاتش حل شد و منم از پست رفیع خبرچینی کنارگیری کردم

بعد از کنکورم متوجه شدم که رابطشون به کلی بهم ریخته و داداش واسه خاطر اینکه من فکرم مشغول نشه تو داری کردن و هیچی نگفتن

بعد از اون شدم محرم دل داداش و درمون درداش و داداشم موند تـــــــــــــــا....

دقیق ک الان یادم نیست اما میدونم میانترم دوم ریاضی یکم بود میشد اذر ماه 92 

بعد از اون توی یکی از دعواهای خیلی سختمون شاید بشه گفت اولین دعوامون اعلام کرد که علاقش به من جوره دیگه ای هست

یادمه وقتی گفت دوستش امیر گفته بهتر تا دیر نشده ابراز کنی که دوستش داری کلی بد و بیراه به امیر گفتم الانم راستشو بخواین ازش بدم میاد شاید اگه میذاشت پسرک داداشم بمونه الان این مشکلات نبود الان فقط قربون صدقه های خواهرانه بود نه اشک یه عاشق ....

الان فقط یه کوه پشت سرم بود نه یه خروار خاطره ی خاک خورده

اولین اعلام عشق پسرک شد سیری ااز اشک ها که به ملافه ی بالشتم توی خوابگاه هجوم می اوردن...

خیلی طول کشید که با خودم کلنجار برم واسه پزیرشش واس همسر

چون اخلاقم اینه که اگگه متعهد بشم به کسی تا تهش هستم ...

روزای سخت اون وقتا رو یادم نمیره سخت چون اگه میگفتم نه دیگه داداشی نداشتم ک دردامو بهش بگم دیگه داداشی نبود ک با قربون صدقه هاش از خواب بیدار شم دیگه روزنه امیدمم کور میشه دیگه از دستش میدادم

گه میگفتم اره ....(هزار تا اتفاق دیگه که الان هجوم اوردن رو سرم)

با سبک سنگین کردن اینا پذیرفتمش به عنوان یه دوست که میتونست همسر ایندم باشه

شاید هیچ کس سختی حرف منو نفهمه

اغاز اشنایی منو چسرک به عنوان یه دوست یه خانواده کوچولو از دی ماه 92 شروع شد تا تقریبا مدت ها پیش اما میشه گفت تا همین الان یا شایدم تا بعد ها....

الان اخره شبه وقت چک کردن نشد اگه غلط املایی یا نوشتاری و نگارشی بود شرمندم

منتظر بقیه ی خاطراته ما باشید....

نظرات  (۲)

اجی گلم غصه نخور
پاسخ:

:(

  • ᓄ هــتـآب פּ اـᓄـیـــטּ جـפּـنـش
  • ای جانم..
    راستش واسه منم تقریبا یه همچین موضوعی پیش اومد.. البته واسطه ای بین ما نبود داداشی داشتم که واقعا داداشم بوود.. اما کم کم حس کردم که حسه اون بیشتر از داداشه و بعدا ثابت هم شد و یه سری ها هم به زبون آوردن که اون از مهتاب خوشش میادو فقط داداش نیستو همینم باعث شد که من راهمو ازش جدا کنمو کردم .. و خیلی هم خوشحالم..
    البته قضیه ی شما فرق داشته .. ولی امیدوارم که همه چی خوب بشه..
    هرچند که سخت میدونمش .. [ناراحت]
    پاسخ:

           این روزا فقط واسه ثبت روزای خوبمون مینویسم ...

    امیدی به خوب شدنش ندارم

    هرچند شرایط یه زندگی ارومو کنارش حس میکنم اما وقتی مامان راضی نباشه ینی همه چی پر....

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی